به كدامين گناه؟!
در سوگ چهار جوان غرقشده در دریا
لطیف ایزدی ـ خبرنگار صحرا: حكایت مرگ دلخراش جوانان در منطقه ما بهوسیله تصادفات بیپایان موتورسیكلت ـ این اجل آهنین ـ كم بود كه فاجعهای دیگر چشمها را گریان ساخت و دلها را به لرزه درآورد؛ فاجعهای كه درسها و عبرتهایی بزرگ برای ما مردم و مسئولین داشت؛ حادثهای تاسفبار كه نه یك روستا بلكه تمام تركمنصحرا را داغدار ساخت.
حكایت غرق شدن چهار جوان هجده ـ نوزده ساله روستای چاپاقلی حكایت پر پر شدن غنچههایی بود كه هنوز میبایست در باغ زندگی رشد و نمو میكردند و میبالیدند و شكوفا میشدند، ولی صد حیف و هزار افسوس ...
آنان با توكل به خدا به دریای نیلگون خزر رفتند؛ دریایی كه پدران و اجدادشان با آن همنفس بودند. آن چهار جوان با هزاران امید رفته بودند تا شاید با دست پر به آغوش خانواده باز گردند، ولی غافل از اینكه این رفت، برگشتی با خود به همراه نداشت. آنها در پی ایجاد لبخند رضایت بر چهره پدر و مادر رنجدیده خود بودند، ولی دست تقدیر آن لبخند را به اشك مبدل ساخت. آن چهار صیاد جوان به ساحل نزدیك شده بودند و تا یكقدمیاش آمده بودند، ولی ناگاه ورق برگشت و دریا روی دیگر خود را نشان داد و در یكچشمبههمزدن همه آرزوها بر باد رفت.

اینك آن چهار جوان همچون چهاریار به آسمانها پر گشودند، ولی چشم انتظار این بودند كه جوانان این خاك و بوم نیازمند حمایت، رسیدگی و توجه هستند؛ در یك كلام، جوانان كار میخواهند.
آنان مانند كبوترانی سفیدبال ناباورانه به دیار ابدیت شتافتند؛ وداعی جانفرسا كه دیگر در جامعه ما عادی شده است، چرا كه به چشم عبرتبین به آن نگاه نمیكنیم.
این چهار تن در حقیقت از خیل جوانانی بودند كه همه مسئولان در سخنان خود آنها را سرمایه عظیم كشور میدانند و اذعان دارند كه آنان گنجهایی ارزشمند و پربها هستند، ولی باید گفت كه واقعیتها چیز دیگری را نشان میدهند. شوربختانه در كشور ما استفاده شایانی از این قشر مستعد و آگاه نمیشود و در كمال ناباوری نیروی او به هدر میرود.
باری آن چهار جوان برای بهدست آوردن رزق حلال و تامین معاش خانواده دل به دریایی افسونزده زدند كه گاه آرام است و گاه مشوش و طوفانزا؛ گاه دوست است و گاه دشمن. آنها بیخبر از قهر خشمناك دریا در تلاطم امواج هولناك فرو رفتند. بیتردید اگر آنها كار مناسب داشتند، اینگونه در خطرات نمیزدند و بهسهولت فدا نمیشدند.
در كتابها معاش و معاد قرین هم آمده است و بهقول بزرگان، كسی كه معاش ندارد، معاد هم ندارد. معیشت خانواده شوخیبردار نیست؛ گرسنه كه نمیتوان زندگی كرد؛ باید به فكر لقمه نانی بود و از آن رها شد.
غم نان، غم مقدسی است كه آرام و قرار را از انسان میگیرد؛ برای رفع آن به بلایا و سختیها تن میدهی و از هیچ كوششی فروگذاری نمیكنی. در كنارههای خزر اگر كار نداشته باشی، تنها تو میمانی و آن بحر عظیم. باید دل به دریا بزنی و خطرات را به جان بخری. راه سومی در كار نیست. اینگونه است كه هنوز دریا تنها منبع درآمد بسیاری از مردمان زحمتكش كمیش تپه و بندرتركمن و روستاهای حومه بهشمار میآید. اگر آنها به دریا نمیرفتند، چه میكردند؟ آیا كسی خبر آنها را میگرفت؟ آیا دولت به آنها شغل میداد؟
یك ضربالمثل فارسی میگوید: «مشت نمونه خروار است». این چهار جوان ساده و صادق، بهنظرم زبان گویای همسنوسالان خود هستند؛ آنها كار میخواهند، مسكن میخواهند، زندگی میخواهند. این جوانان از بیكاری نفرت دارند. دوست دارند در جامعه فرد مفیدی باشند. آیا ما این بستر را برای آنها فراهم میكنیم؟ آیا...
در موقع جنگ و در صحنههای مختلف سیاسی ـ فرهنگی و دیگر مواقع به این جوانان نیاز داریم و به آنها افتخار میكنیم. آیا به دردها و مشكلاتشان هم اهمیت میدهیم؟ كیست كه نداند جوان امروزی كار میخواهد. جوان امروز از بیكاری خسته و افسرده است. آیا صدایش را میشنویم؟ صدایی كه از فریاد رساتر است. بدون شك اگر دولتمردان پاسخ مناسب به آن ندهند، فردا گریبانشان را خواهد گرفت.
آیا از خود پرسیدهایم كه برای پاسخگویی به خواستههای بر حق جوانانمان چه كردهایم؟
كدام ارگان یا اداره نیازهای جوانان را درك میكند؟
این چهار جوان عزیز غمگنانه از دست رفتند، ولی با دیگر جوانان چه میكنیم؟
چرا چشم خود را بر روی حقایق جامعه میبندیم؟
طی این هشت سال برای چند درصد از جوانان تركمنصحرا اشتغالزایی شده است؟ در حالی كه میدانیم این مناطق بالاترین میزان بیكاری در كشور را دارد.
فراموش نكنیم كه آن چهار جوان تركمن در نبردی نابرابر با دریای تورمزا و پُرفشار زندگی جان باختند.
راستی چرا این اتفاق مهم در رسانهها از جمله تلویزیون بهعنوان رسانه ملی، شبكه استانی و رادیو گرگان ضعیف و كمرنگ منعكس گردید؟ آیا خبر مرگ چهار جوان اینقدر اهمیت نداشت؟ البته در خبرگزاریها و روزنامهها نیز بازتاب مطلوب و شایستهای نداشت.
آیا این تراژدی پایانی دارد؟؟!
[هفتهنامه صحرا، شماره 427، شنبه 28 بهمن 1391، صفحه 2 (جامعه)]
رشد و توسعه ترکمنصحرا آرزوی ماست