آشوراده ترکمن صحرا

چندی است که بحث بر سر مالکیت شبه‌جزیره میانکاله و آشوراده بین استان‌های مازندران و گلستان موجب ایجاد مناقشات لفظی و پیش کشیدن ادعاهای تاریخی از طرف برخی افراد از دو استان مزبور گردیده است. با توجه به این‌که آقای احمدعلی مقیمی نماینده بهشهر ادعای مالکیت بر آشوراده.....................

نگاهی کوتاه به کتاب «اللشدیرمه»

حکیم قارقی: نمایشگاه کتاب گلستان (24 تا 30 دی ماه 92) فرصت خوبی بود تا با تازه‌های نشر به‌خصوص در مورد «ترکمن»ها از نزدیک آشنا شویم و در صورت لزوم، نسبت به تهیه آنها اقدام کنیم. «اللشدیرمه» یکی از آنهاست؛ کتابی که قرار بود در این نمایشگاه، هم رونمایی شود و هم نقد و بررسی (بر اساس گفته‌های آقای ارازمحمد سارلی ناشر کتاب)، ولی ظاهراً خبر آنها منتشر نشده است. در هر صورت، اشاره به چند نکته در مورد این اثر خالی از لطف نخواهد بود.

مشخصات کتاب

عنوان: اللشدیرمه

به کوشش: عایشه ثابتی (متولد 1344)

ناشر: گرگان، انتشارات مختومقلی فراغی (سارلی)

صفحات: 50 صفحه (متن) + 10 صفحه (مقدمه و موخره!)

زبان: فارسی و ترکمنی

قیمت: 4000 تومان (داخل کتاب 3000 تومان!!!)

نوبت چاپ: اول، 1391

شمارگان: 1000 نسخه

شابک: 9-612-508-964-978

******

1ـ نکته مهم و اولیه در مواجهه با آثاری از این دست، این است که: بررسی فرهنگ، آداب و رسوم، و... یک ملت و ثبت آنها در قالب آثار ماندگار ـ هرچند به‌صورت ناقص ـ در نوع خود قابل تقدیر و ارزشمند است. اشاره به نقاط ضعف یا کمبودهای یک اثر دلیلی بر کتمان یا نادیده گرفتن این واقعیت نیست.

2ـ نکته دوم، عدم تناسب عنوان با محتوای کتاب است. عنوان باید زبان گویای محتوای کتاب باشد. هنگامی که مخاطب کلمه «اللشدیرمه» را بر عنوان کتاب می‌بیند (همچنان‌که تصویر روی جلد گویای آن است)، تصورش بر این است که کتاب در آن حجم کوتاهش به بررسی جوانب این رسم سنتی و اشعار گوناگون آن پرداخته است، در حالی که با نگاهی گذرا ناامید می‌شود؛ تنها 9 صفحه ابتدای کتاب (با احتساب مقدمه!) ـ یعنی کمتر از یک پنجم آن ـ به این مسأله اختصاص دارد و در ادامه کتاب، به «غزل‌ها و ذکرها»، «هودی یا لالایی‌های ترکمن»، «لأله‌ها» و «دوشوندیریش» (ترجمه فارسی برخی لغات ترکمنی) پرداخته شده که بیشتر تداعی‌گر ادبیات شفاهی است.

بدین ترتیب، «ادبیات شفاهی زنان ترکمن» عنوان مناسب‌تری به‌نظر می‌رسید، در حالی که آن‌هم زیاد گویا نیست؛ چرا که گونه‌های دیگر ادبیات شفاهی همچون «شعرهای مذهبی-دینی»، «سانا واچلار»، «مونجوق آتدیلار»، «ناقیل لار و آتالار سوزی»، «ماتال»، «دگیشمه لر»، «یانگلیتماچ لار» و «ارته‌کی لر» (یوسف قوجق، «گونه‌های مختلف ادبیات شفاهی مردم ترکمن»، مجله شعر، پاییز 1376، شماره 21) را شامل نمی‌شود.

این در حالی است که خود موضوع «اللشدیرمه» جای کار و تحقیق داشت. انتظار اولیه این بود که در این کتاب با موارد زیادی روبرو شویم از جمله: فلسفه این مراسم (بیشتر از آنچه در مقدمه آمده است)؛ تبیین مفاهیم موجود در اشعار؛ تفاوت‌ها در نقاط مختلف ترکمن صحرا و حتی ترکمنستان؛ بررسی مراسم مشابه در فرهنگ ملیت‌های دیگر کشور و حتی جهان؛ اشعار متعددی که در نقاط مختلف اجرا می‌شود؛ اشعاری که شاعران به این مناسبت سروده‌اند (مثلاً شعر جناب موسی قزلجه)؛ تفاوت‌های قدیم و جدید در برگزاری این مراسم؛ و...

3ـ در معرفی یک سنت یا فرهنگی که حاوی اشعار یا ترانه‌های بومی‌ست، ترجمه آنها به زبان(های) رسمی تأثیرگذاری بیشتری دارد. البته بدون تردید ترجمه شعر بسیار سخت است، ولی تأثیر و ماندگاری آن هم بیشتر خواهد بود. حداقل میشد این اشعار را ـ به کمک دیگران ـ به‌صورت نثر یا توضیحی ترجمه کرد. در این صورت، هم جوانانی که با زبان مادری‌شون کمتر اخت هستند، با آن ارتباط بهتری برقرار می‌کردند، و هم غیرترکمن‌ها می‌توانستند برای آشنایی با فرهنگ ترکمن‌ها به آن رجوع کنند. این، یعنی مخاطب بیشتر؛ و مخاطب بیشتر منجر به:

الف) معرفی فرهنگ ترکمن در سطح گسترده‌تر؛ و

ب) فروش بیشتر؛

می‌شود. فروش بیشتر یعنی اقتصاد نشر بهتر!

4ـ چندین بار مقدمه و اشعار بخش «غزل‌ها و ذکرها» را بررسی کردم، ولی در نهایت متوجه نشدم مقدمه اشتباه است یا اشعار! در واقع، بر اساس اطلاعات اندک این حقیر هیچ تناسبی میان مقدمه و اشعار این بخش نیست. امیدوارم دوستان بر اطلاعات نگارنده در این مسأله بیفزایند.

5ـ در مطالعاتی که به‌صورت میدانی انجام می‌شود، انتظار ذکر منبع منطقی نیست. ولی آنجا که از مراسم زار در جنوب ایران و مراسم گوات در سیستان و بلوچستان نام برده می‌شود (ص 10)، عدم ذکر منبع چندان اخلاقی به نظر نمی‌رسد.

6ـ بار دیگر مقدمه بخش «لأله» را بخوانید. هنوز که هنوز است، با خودم کلنجار می‌روم که آیا هیچ نکته مثبتی نبود که در این مقدمه کوتاه گنجانده شود تا لحن گزنده آن را تلطیف کند. با این نگاه به‌شدت منفی، اصلاً چه ضرورتی باعث شده است به‌عنوان یک سنت یا فرهنگ ترکمن ثبت گردد؟ ای کاش قبل از انتشار کتاب، نویسنده، ناشر، و... چنین سوالی را از خود می‌پرسیدند....

7ـ وجود فهرست مطالب ـ حتی برای 11 مورد ـ می‌توانست اثر را رسمی‌تر کند؛ حروف متن کتاب خیلی ریز به نظر می‌رسد؛ نحوه چینش اشعار در صفحات از قاعده مشخصی پیروی نمی‌کند: گاهی در یک ردیف، گاهی در دو ردیف، گاهی راست، گاهی وسط، گاهی پلکانی...؛ با این حال، تزیین صفحات با تصاویر کوچکی از زیورآلات ترکمن در پایین آنها بر زیبایی بصری آن افزوده است.

در پایان بار دیگر مراتب تشکر خود را از نویسندگان، پژوهشگران و ناشرانی که در راه ثبت و ضبط فرهنگ و سنن ملت خود گام برمی‌دارند، اعلام می‌کنم و امیدوارم باز هم شاهد آثار ارزشمند دیگری در این حوزه و حوزه‌های دیگر از خانم ثابتی باشیم.