«زبان مادری» در روزنامه دولت
حکیم قارقی: روز سهشنبه 12 اردیبهشت 1391، روزنامه ایران در صفحات «ایران فرهنگی» بخش «ادبیات» (صص 17 و 19) به لزوم توجه به زبانها و گویشهای ایران پرداخته است. در این زمینه، چند نکته قابل اشاره است:
1ـ بدون تردید، سوای درستی یا نادرستی مباحث مطرح شده، و یا پذیرفتن یا نپذیرفتن آنها، نفس پرداختن به موضوعات تابوگونهای چون «زبان مادری»، هر چند در لفافه «زبانها و گویشهای در حال فراموشی»، قابل توجه و امیدوارکننده است؛ آنهم در روزنامهای که ارگان رسمی دولت حاکم بر جمهوری اسلامی ایران بوده و نظرات صاحبمنصبان آن را منعکس میکند.
2ـ تمام کارشناسانی که مورد مصاحبه قرار گرفته بودند، از استادان و «فعالان عرصههای مختلف زبان و ادبیات فارسی» هستند. این مسأله هم میتواند نکتهای منفی باشد و هم مثبت. از یک سو، عدم ارائه نظرات صاحبنظران حوزههای مختلف مرتبط با موضوع بهویژه کارشناسان این «زبانها و گویشها» از ارزش آن میکاهد. از سوی دیگر، نگاه مثبت صاحبنظران «زبان معیار» کشور نسبت به زبانها و گویشهای دیگر و لزوم توجه به آنها میتواند نقطه آغازی برای توجه روزافزون به «زبان مادری» باشد.
3ـ در چند بخش از گزارش و نیز مطالب حاشیه آن، به این مسأله اشاره میشود که از نظر برخي كارشناسان، از ميان رفتن زبانها و گويشها و توجه به «زبان معيار» موجب وحدت هر چه بيشتر ميان اقوام ساکن در كشور خواهد شد. تخطئه این دیدگاه از سوی مصاحبهشوندگان و کارشناسان دیگر، یکی از نقاط قوت این گزارش است که کمک خواهد کرد بهتدریج این نگاه، جایگزین شود. حتی در بخشی دیگر، از نگاهی تاریخی به این گرایش در میان حاکمان پرداخته شده و به شدت محکوم میگردد.

4ـ نمیدانم این حس تا چه حد قابل قبول است، اما همیشه وقتی بحثی از اقوام، زبانها، یا فرهنگ و آداب و رسوم مختلف کشورمان در رسانهها به میان میآید و بهصورت جزئی اسم برده میشود، در جستجوی نامی از «ترکمن» در این بین هستم. در مباحث مطروحه در این روزنامه، به زبانها و گویشهای ترکی، کردی، بلوچی، لری، مازنی، گیلکی، وفسی، و خلجی اشاره شده است و نامی از «ترکمن» نیست. اگر بدبینانه به قضیه نگاه نکنیم، باید از مهجوریت خود در میان نویسندگان و کارشناسان عرصههای مختلف و نیز روزنامهنگاران نالید که بدون تردید، معلول کمکاریهای خودمان است.
5ـ در مباحث مطرح شده، برای «احیا و حفظ این زبانها و گویشها» راهکارهای متعددی همچون گردآوری تدريجی همه دادههای گويشی، اختصاص بخشی از پاياننامههای دانشجويان كارشناسی ارشد و دكترای دانشگاهها و دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی برای گردآوری زبانها و گویشهای ایرانی، اختصاص دستكم بخشی از مطالب روزنامهها، مجلات و ديگر رسانههای گروهی به موضوعات بومی و محلی، انتشار نشريات محلی به زبان و گويش بومی، ... و حتی «توجه هرچه بیشتر به متون کهنی چون شاهنامه»!!! پیشنهاد شده است. در میان این راهکارها، «تدوين كتابهای درسی برای فرهنگ و گويشهای محلی در كنار زبان رسمی و معيار»، «اضافه كردن ساعاتی براي آموزش كودكان به زبان محلی و مادری آنها»، و نیز ساخت برنامههای راديویی و تلويزيونی به زبانهای محلی از شبکههای استانی، چشمگیرتر هستند. راهکارهای پیشنهادی علیرغم آنکه تمام جوانب کار را پوشش نمیدهند، با این حال، میتوانند جهت برداشتن گامهای اولیه موثر باشند. بنابراین، نخبگان جامعه بهویژه اساتید و فعالان حوزه «زبان و ادبیات ترکمنی» باید ضمن بررسی راهکارهای پیشنهادی، در جهت اجرایی شدن مناسبترین آنها خصوصاً سه پیشنهاد اخیر تلاش کنند. در این بین، رایزنی با مسئولین محلی بهویژه در امور فرهنگی راهگشا خواهد بود.
6ـ بیشک، برای رسیدن به اهداف، باید از هر فرصتی هرچند کوچک بهره برد. غفلت از این فرصتهای کوچک ما را از اهدافمان دور خواهد کرد. اگر به بهانه استفاده ابزاری از «زبان مادری» و رویکرد حداقلی به آن، فرصتهایی را که فراهم شده نادیده بگیریم، معلوم نیست چگونه و چه زمانی به آرمانهایی که برای ملت خود ـ حداقل در این زمینه ـ ترسیم کردهایم، جامه عمل بپوشانیم. به تجربه ثابت شده است آیه یأس خواندن و بر طبل مشکلات و موانع کوبیدن نتیجهای در بر نخواهد داشت. باید به دنبال عمل بود. هر کس در حد توان خویش.....
رشد و توسعه ترکمنصحرا آرزوی ماست