گميشان؛ گذشته و حال
گميشان آخرين شهر ايران در ساحل شرقي درياي خزر است که با تهران 283 كيلومتر فاصله دارد. نام اوليه و حاليه آن گميش تپه يا کمش دفه است که به ترکي و ترکمني به معني تپه نقره است و چون از تپه و اطراف آن کوزههاي حاوي نقره يافت شده وجه تسميه اين شهر شده است. اين شهر مدتي نيز گميشان ناميده ميشد. تپه جناغي شکل که به مرور زمان ساييده شده است، در شمال شهر به زحمت ديده ميشود. در اطراف آن صدف نرمتنان دريايي و قطعات کوزه شکسته که تنسوخ گفته ميشد، به وفور وجود داشت. اين مکان را محل جزيره آبسکون و نيز مبداء ديواري ميدانند که به طول 140 کيلومتر به شرق امتداد داشته است. ساخت آن را به افراد مختلف از جمله اسکندر مقدوني نسبت ميدهند. گميشانيها و اهالي مسير سد را قزل آلانگ (برجستگي سرخرنگ) مينامند و آن جاده و تپههاي اطراف مسير مانند کوره سو و آلتين و غيره را مصنوعي و جهت هدايت رهگذران ارزيابي کرده اند.
ساختمانهاي قديمي گميشان با آجرهاي سرخرنگ سد به وزن و ابعاد تقريبي پنج کيلو و 10 × 45 × 45 سانتيمتر ساخته شدهاند. منطقه گميشان محدودهاي به وسعت 1650 کيلومترمربع در ساحل شرقي درياي خزر را شامل ميشود که آن را از سه جهت عارضه طبيعي از شمال اترک، غرب درياي خزر و از جنوب رود قره سو محدود ميسازد. در اين منطقه بعدها با ساخت اسکله و تأسيسات مربوط به آن بندري به نام بندر شاه ايجاد شد و يک دهم روستا و محدوده جنوبي به مساحت 150 کيلومتر مربع از محدوده منطقه گميشان منتزع و بخش بندرشاه تبديل شد و سپس به نام بندرترکمن شهرستان شد که قسمت اعظم جمعيت آن را گميشانيها يا اهالي روستاهاي آن تشکيل دادهاند. در بدو ساخت خيلي از ساختمانهاي گميشان به اين شهر انتقال يافت.
پيش از اين گرگانرود از وسط شهر گميشان عبور ميكرد و وارد درياي خزر ميشد. موراويف روسي در سفرنامه خود به ترکمنستان در 5 ـ1814 ميلادي مينويسد «گمش تپه چندي قبل از مسافرت او به آنجا جزيرهاي بوده است.» نصرالسلطنه حاکم قاجار 124 سال قبل (1307 هجري قمري) با 2000 نفر نيروي كار و بهرهگيري از مقادير زيادي چوب جنگلي و خاک در محلي که بعدها بند ناميده شد، مسير رود را تغيير داد. مردم شهر گمش تپه براي هدايت مجدد آب دو کانال يکي به موازات مسير اوليه و يكي آن طرف روستاي خواجه نفس حفر كردند، ولي هر دو بيفايده بود. رابينو کنسول بريتانيا در رشت که از گمش تپه ديدن کرده، 100 سال پيش نوشته به دليل انحراف مسير رودخانه آباداني گمش تپه رو به کاهش گذاشته و به نظر من اگر خسارت انتقال دکانها و انبارها (بدون ذکر از خانهها) مانع نميبود، اهالي تا حال به كلي آنجا را ترك ميكنند. البته چنين هم شده است و شمار زيادي از اهالي گميشان در همان سالها به گنبد مهاجرت كردند و در آنجا خانه و دکان ساختهاند.
در آن زمان فقط در جوار برج قابوس روي تپه چند ساختمان متعلق به کميسيون روسيه تزاري و چند ساختمان متعلق به کميسيون ايران در جوار رودخانه در زمان حاکميت قانون ننگين کاپيتولاسيون وجود داشته است.
در دوره عصر قاجار تا اوايل قرن شمسي حاضر حدود 60 فروند کشتي شراعي که ناو گفته ميشد، به وسيله نجارهاي گميشان از الوار و تخته نراد روسي ساخته شد كه بدواً به نام صاحبانش و بعداً به دستور دولت به نام شهر، ايالات، کشورها و غيره نامگذاري شدهاند. کشتيها هر يک 2000 پوط (هر پوط 5/16 کيلوگرم) به اندازه يک تريلر 20 تني امروزي بار حمل ميکردند. کارکنان هر يک از كشتيها هشت نفر بودند و امکان حمل کالا را در تمامي طول سواحل خزر فراهم ميكردند و عاملي براي تفاهم بين ساکنان کناره خزر بودند. مثلاً کارکنان کشتي را در باکو و انزلي دوغان (برادر) خطاب ميکردند.
محلهاي مهم تردد کشتيهاي گميشان حسنقلي، چله کن، کراسنودسک، بکداش، آستراخان، خاچ قلعه، باکو، فريدونکنار، تنکابن، حسن کياده، انزلي، آستارا، لنکران و ساليان بودهاند كه از ايران فرش، خشکبار، برنج، ميوه، حنا، ماهي و بکداش نمک، از آستراخان کالاهاي روسي و اروپايي حمل ميکردند. در دوره قاجاريه عدهاي از تجار گميشان براي فروش کالاهاي بومي ايران در بازار مکاره سه ماهه پاييزه روسيه شرکت ميکردند و کالاهاي ساخت روسيه و غالباً ساخت اروپا که بيشتر به نام محصول روسيه شناخته ميشدند، با خود ميآوردند و در مغازههاي خود در گميشان و بعدها در گنبد كه عدهاي گميشاني مغازه داشتند، به فروش ميرساندند. تجار با كشتيهاي شراعي تا آستراخان و از آنجا با كشتي روسي از طريق ولگا به شهر نيژني نوگوروو که اينک نام ديگري دارد، ميرفتند. کار و بار تجار اواخر رژيم تزاري با رکود و زيان توأم شد و با تغيير رژيم اسکناسهاي نيکلا تزار به نام منات در دست تجار گميشان باد کرد و ضربالمثل به اين شرح «همانند منات نيکلا بيارزش شد» در افواه شايع شد.
پيش از تأسيس شرکت شيلات ايران و شوروي سابق زماني که امور صيد ماهيان استروژن (غضروفي) متولي ويژهاي نداشت، افرادي در گميشان با ايجاد صيدگاه شخصي و تهيه وسايل و ابزار صيد، عدهاي صياد را مأمور صيد ميکردند.
مركز توليد خاويار
در مورد خاويار و ماهيان خاوياري ذکر اين نکته لازم است که هميشه نصف خاويار در کشور فقط در 30 کيلومتر ساحل گميشان در سه صيدگاه بويژه صيدگاه شمالي بوسيله صيادان گميشاني صيد و استحصال شده است و بقيه در تمامي طول قريب به 970 کيلومتر ساحل کشورمان در خزر بوده است. به دلايل گوناگون محصول سالانه خاويار از 400 و 300 تن به حدود شايد 40 تن كاهش يافته است.
ساخت اسكله و خط آهن
در روزنامه اطلاعات مورخ شنبه 26 ارديبهشت سال 1371 خيلي از مسائل مربوط به درياي خزر را يادآوري كردم که بعضاً کماکان لاينحل مانده است كه از آن جمله آلودگي شديد، پسروي و پيشروي سواحل هستند. در مورد پسروي و پايين رفتن سطح آب ايجاد سدها و درياچههاي مصنوعي در حوزه آبريزها مؤثر هستند. معهذا در مورد گرگانرود ايجاد سد در شهرستان گميشان در محدوده مناسب ضروري و حياتي است که در مواقع پرآبي بتواند جلو آبگرفتگي روستاهاي پايين دست را بگيرد. براي مقابله با پايين رفتن سطح آب عامل مهم در اختيار روسيه قرار دارد و آن انحراف آبهاي رود وريچگدا و پچورا به رود ولگا است. سهم شهرستان گميشان از گرگانرود و اترک آلودگي و سيل است.
گميشان از نظر ترانزيت کالا از راه دريا و خشکي داراي موقعيت بيبديل است. لذا ساخت اسکله و بندرگاه در شش کيلومتري شمال غرب آن ضروري است؛ زيرا ساخت اسکله در بنادر ترکمن و گز به دليل رسوبات ناشي از انهار کنار خليج ميانکاله، قرهسو با توجه به هزينه بالاي لايروبي هرگز توجيه اقتصادي نداشته است. گميشان از يک طرف تا نقطه صفر ترکمنستان در شرق حسنقلي بيش از 30 کيلومتر و از طرف ديگر تا خط آهن شمال در شرق بندرترکمن 18 کيلومتر فاصله دارد كه طول اين دو مسير صاف بدون عارضه کمي بيش از 50 کيلومتر است. اگر از نقطة صفر يادشده به گميشان، بندرترکمن، کردکوي، دامغان معلمان جندق، چوپانان، انارک، نائين و اصفهان راهآهن ساخته شود، اين مسير با خطوط آهن تهران به گرگان، مشهد، زاهدان، اصفهان، شيراز تلاقي خواهد كرد و به عبارت ديگر شمال، مرکز، شمال شرق، جنوب و حتي از طريق تهران جنوب غرب و شمال غرب را به هم مرتبط ميكند و اگر خط آهن شيراز به بوشهر و خط گميشان ـ دامغان ـ اصفهان از معلمان بيارجمند به ايستگاه جاجرم کشيده شود، شيخنشينها از طريق بوشهر و بندرعباس به وسيله راهآهن به تمامي نقاط کشور بويژه به سه استان سرسبز شمال دسترسي خواهند داشت. مقرر شده است بين ايران، ترکمنستان و قزاقستان راهآهن ساخته شود. در قسمت شرقي از سرخس به تجن و شرق آسياي مركزي راهآهن ساخته شده است. نزديکترين راه به قزاقستان مسير حسنقلي، قم داغ، نفت داغ (مرکز استان بالکان)، جبل، قزل قايا به مرز قزاقستان است. اين مسير، راه آهن سراسري ترکمنستان را که از غرب به شرق (بندر ترکمنباشي دروازه قفقاز به آسياي ميانه) کشيده شده است، تلاقي ميكند که ميتواند خطوط ياد شده موجبات ترانزيت کالا و جلب توريست به کشور را فراهم آورد. امروزه درآمد حاصل از ترانزيت کالا، جهانگردي و منابع تجديد شونده به فروش منابع طبيعي مانند نفت و گاز که علاوه بر نياز کشور به نسلها تعلق دارند، ارجح هستند.
بافت قديم
در دوره قاجار هزاران ساختمان و مغازه از آجر سد سکندر يا الوار و تخته نراد روسي به وسيله صاحبان حرف مختلف، تجار، آلات موتوري، صاحبان صيدگاهها و غيره ساخته شده است که در حال حاضر بيشتر آنها بافت قديمي شهر را که وسعت زيادي هم دارد، تشکيل ميدهند. بعضي مستهلک و تعدادي مانند ساختمان آجري سه طبقه حاج روحي همراه چند ساختمان در جريان سيل اترک 50 سال پيش فرو ريختهاند.
گميشان خيلي از وقايع تاريخي را در خاطره دارد، از جمله شليک گلولههاي توپ از کشتيهاي جنگي روسي به طرف گمش تپه براي انتقام از وقايع روز جشن سال نو ميلادي در شبه جزيره آشوراده، تحرکات محمدعلي شاه در هنگام فرار از کشور و عزيمت به روسيه، ادسا و اروپا و بازگشتش به گمش تپه كه ماوقع در کتب تاريخي و جرايد آن زمان مانند حبلالمتين درج شده است.
موقعيت اجتماعی
عمده محصولات کشاورزي منطقه گميشان گندم و در شرايط مساعد جوي جو مرغوب با بازده زياد است. بافت فرشهاي نفيس يکي از منابع درآمد و اشتغال مردم اين منطقه است. بزرگترين تالاب کشور در گميشان واقع است و لولهکشي گاز ترکمنستان در محدوده گميشان ساخته شده است.
از سال 1304 تا 1316 که نخستين تقسيمات کشوري انجام و 10 استان و 48 شهرستان تشکيل شد، گميشان داراي تمامي ادارات آن زمان بود، مانند مقر حاکم نظامي و مرزباني که در ساختمانهاي سه طبقه شيرمحمدي و روشني مستقر بودند، بلديه، ماليه، صحيه، احصائيه، نظميه، امنيه، مدارس، تلفن، تلگراف، گمرک و مؤسسه برق. تاريخ ايجاد بلديه سال 1309 است که در اين سال همزمان با معدود شهرها از جمله پايتخت در گميشان تأسيس شد. در تقسيمات کشوري سال 1316 گميشان به رغم اينکه مرکز جمعيت منطقه بوده با وجود اولويت و حقانيت بخش تعيين شده است. در لايحه تأسيس استان گلستان در تاريخ 16/10/76 با گذشت 72 سال از سال 1316، گميشان در حالت بخش درجا زد تا سال 88 كه اين خواست بر حق مردم محقق شد.
نيازهای گميشان
از جمله نيازهاي مبرم شهر و منطقه گميشان ساخت منبع آب زميني 10 هزار مترمکعبي به دليل اينکه آخر خط لوله کشي آب قرار دارد، ساخت جاده کنار شرقي براي اتصال راههاي جنوب، شرق و شمال شهر با تعريض و روکش اين سه جاده، ساخت جاده کنارگذر غربي براي تردد وسائل نقليه کشاورزان و دامداران منطقه که با عبور از داخل شهر و تخريب زيرساختهاي شهر بدون پرداخت ريالي عوارض خسارات هنگفت به بودجه ناچيز شهرداري تحميل ميكند، ساخت اسکله در شش کيلومتري شمال غرب گميشان با توجه به نبود توجيه اقتصادي بنادر ترکمن و گز به دليل رسوبات زياد انهار مجاور شبه جزيره ميانکاله، ساخت اگو فاضلاب مناسب و اصولي با توجه به بالا بودن سطح آب زيرزميني (با وجود اينکه طرح فاضلاب شهر گميشان در سطح استان گلستان مبرمترين نياز است و به رغم اينکه طرح در سفر دور اول هيأت دولت تصويب شده است با گذشت چهار سال از آن تاريخ تاکنون به مرحله اجرا در نيامده است)، ساخت جاده بين روستاهاي چارقلي، بصيرآباد و محله قارقي از طريق تپه کوره سو به گميشان (جاده اخير ارتباط مرکز شهرستان به مرکز استان را نيز در حال حاضر تسهيل ميكند)، تبديل ولتاژ برق از 20 به 63 کيلو ولتي، نوسازي حداقل 20 مدرسه شهر گميشان، ساخت ميادين در مبادي ورود شهر، لايروبي اساسي کانال بتوني مرکز شهر، آسفالت خيابانهاي خاکي، تجديد و روکش آسفالت برخي خيابانها، درختکاري در کنار جادهها بين گميشان و روستاهاي خواجهنفس، قلعهجيق و صفا ايشان. اميد است دولت با اختصاص بودجه کافي براي جبران عقبماندگيها و بيمهريهاي ديرينه گميشان نسبت به ساير نقاط اقدام عاجل مبذول دارد.
بويژه استاندار گلستان و فرماندار شهرستان گميشان تحقق اين خواستها را در دستور كار خود قرار دهند. بازديد دورهاي قريبالوقوع هيأت دولت فرصت مغتنمي براي تحقق اين خواستها است.
برابر مصوبه هيأت دولت گميشان نام شهرستان و شهر گميش تپه نام مرکز شهرستان تعيين شده است. چون دوگانگي نام شهر و شهرستان بعضاً مشکلاتي در بيان و مکاتبات اداري ايجاد کرده و خواهد کرد، جا دارد شوراي شهر با توجه به اين مورد تصميمات مقتضي اتخاذ كند و از طريق سلسله مراتب اداري اقدام لازم را مبذول دارد.
عبدالله اسلامی
(روزنامه اطلاعات، شماره 24801، یکشنبه 27 تیر 1389، صفحه 7)